انچه گذشت...



می‌آیید با یک دنیا عشق!

قربان صدقه میروید.

اسیر میکنید.

بعد دلتان را که زد، می‌گویید ببخسید ما به دردِ هم نمیخوریم!.

عزیزم؛

ببخشید را برای این روز‌ها نساخته‌اند.

ببخشید برای اتفاقاتِ ناخواسته است!.

نه این که خواسته چنگ بیندازید، کارتان که تمام شد،

بگویید ببخشید!!

مانند سونامی بیایید یک فکرِ آرام را بیندازید به جوش و خروش، سرِ آخر هم که ویرانه‌ای ماند،

بگویید ببخشد.

گیرم که بخشید،!

شما خودت می‌توانی خودت راببخشی ؟

#سیما_امیرخانی


زن‌ها بی‌اختیار عاشق نمیشن، اونا انتخاب میکنن که عاشق بشن یا نه .

هرچیزیم که سرشون میاد از همین انتخاب اشتباهه، اونا با شگی و بی ادبی های یه مرد کنار میان و خودشونو باهاش وفق میدن به یه دوست داشتن ساده قانع میشن اما نمیتونن با بی احترامی و شکسته شدن شخصیتشون کنار بیان ، مثل مردها که بعد شکسته شدن غرورشون دیگه اون آدم سابق نمیشن .

شاید بسوزن و بسازن و ناراحت بمونن اما ناخودآگاه عشقشون کم میشه، مثل موقعی که یه گیاه قهر میکنه پژمرده میشه، یا بهتر بگم انگار که خاکِ گیاه سمی شده باشه، به خصوص تو روابطی که میزان آسیبشون بسیار بالاست مثل دوستی این قضیه شدید تره.

یادتون نره که هیچ وقت و هرگز و اصلا و ابدا یه زن و مرد نمیتونن دوستای معمولی برای هم باشن حتی اگه واقعا همچین چیزی رو بخوان هم نمیشه چون ناخودآگاه سمت هم کشیده میشن به خصوص اگه یه محبتی هم این وسط باشه . اینجاست که قضیه شیر تو شیر میشه.

+ : جای دیگه ای شروع به نوشتن کردم ولی چون دلم اینجا بود گفتم یه پست دیگه هم اضافه کنم بهش.


دل کندن از اینجا خیلی سخته ،نمیخوام که کامل ترکش کنم ، هر چییم نباشه خاطرات چهار سال دوره لیسانس دانشگاهم رو اینجا نوشتم اما برای این دیگه خاطراتمو نمینویسم چون کسی آدرس اینجا رو داره که رفته اما ممکنه بیاد اینجا ، در حقیقت دارم فرار میکنم

+: دوستان من همچنان میخونمتون و براتون کامنت میذارم

+: زندگی پر از اتفاقات غیر منتظره‌ست


اون لعنتی‌ای که از ذهن مریضش داستان های پرنسسی رو خلق کرد و زر زد که '' و در پایان فور اور افتر درکنار هم به خوبی و خوشی زندگی کردند '' رو باید با تمام روش هایی که به دهن بشر میرسه شکنجه کرد و بعد برای اعدام انداخت جلوی انواع ات و حیوانات وحشی تا ذره ذره بمیره ، اون احمقی که این جمله رو گفت باید قبل شکنجه و اعدام توی سازمان ملل اعتراف کنه به این که ذهن عموم خانوم ها رو مسموم و به صورت کاذب رویایی کرده .

دیزنی باید جوابگوی سازمان حقوق بشر باشه با اون انیمیشن های کثیفش ، باید خراب و نابود بشه برای ایجاد توهم در ذهن دختران از بدو کودکی .

گناه من چی بود این وسط که به زور اومد بهم آرامش داد و بعد که باورم شد به زور گرفتش ؟

من گریه نمیکنم ، بذار همه غم ها جمع بشه توی سینه ام ، میخوام ببرم به خدا نشون بدم ، بهش بگم این بود کل زندگی من ، مرسی که منو افریدی ، دمت گرم


من اگر بخوام اتفاقات ناگوار و حوادث شوم و حماقت های خودمو از زندگیم حذف کنم باید از سه سالگی به بعد کل خاطراتمو پاک کنم ،آخ ، آخ که ای کاش میشد ، کاش میشد این مریمو حذف کرد کاش آایمر بگیرم یادم بره کی بودم و کی هستم و چه بلا هایی به سرم آوردن و به سرم آوردم .

من کسیم که حتی مهم ترین آدم زندگیمم تحت هر شرایطی پسم میزنه دیگه به چه بهونه ای باید زندگی کنم ؟ کسی که همه چیزمو روش قمار کردم و بد باختم .

میدونید بدبختی چیه ؟ اینه که حتی لحظات خوش زندگیتم ندونی گوسفندی هستی که دارن بهش آب میدن تا بعدش بتونن قربونیت کنن ، و بدبخت اون کسی هست که از سر تشنگی و خوشحالی به خاطر محبتی که بهش شده با تشکر آب بخوره در حالی که قصابش در حال تیز کردن چاقوشه . ، بدبخت اون کسی هست که محبت آدما رو باور میکنه و تو ذهن مریضش با خودش میگه این یکی اومده بشه مسکن و مرحم درد ، ولی .

فقط به هیچ آدمی حتی اگر امامزاده بود و نورانیت از چهره اش میباید حتی اگر مهربون بود و نازتون رو کشید و حتی اگه کم کم داشت تو دلتون وارد میشد ابدا اعتماد نکنید ، فقط اعتماد نکنید ، همین

+: دنبال عشقم نگردین ، من گشتم ، حسابیم گشتم ، به جز هوس چیزی پیدا نکردم


آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها