زن‌ها بی‌اختیار عاشق نمیشن، اونا انتخاب میکنن که عاشق بشن یا نه .

هرچیزیم که سرشون میاد از همین انتخاب اشتباهه، اونا با شگی و بی ادبی های یه مرد کنار میان و خودشونو باهاش وفق میدن به یه دوست داشتن ساده قانع میشن اما نمیتونن با بی احترامی و شکسته شدن شخصیتشون کنار بیان ، مثل مردها که بعد شکسته شدن غرورشون دیگه اون آدم سابق نمیشن .

شاید بسوزن و بسازن و ناراحت بمونن اما ناخودآگاه عشقشون کم میشه، مثل موقعی که یه گیاه قهر میکنه پژمرده میشه، یا بهتر بگم انگار که خاکِ گیاه سمی شده باشه، به خصوص تو روابطی که میزان آسیبشون بسیار بالاست مثل دوستی این قضیه شدید تره.

یادتون نره که هیچ وقت و هرگز و اصلا و ابدا یه زن و مرد نمیتونن دوستای معمولی برای هم باشن حتی اگه واقعا همچین چیزی رو بخوان هم نمیشه چون ناخودآگاه سمت هم کشیده میشن به خصوص اگه یه محبتی هم این وسط باشه . اینجاست که قضیه شیر تو شیر میشه.

+ : جای دیگه ای شروع به نوشتن کردم ولی چون دلم اینجا بود گفتم یه پست دیگه هم اضافه کنم بهش.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها